از روز ازل بغض شده همزادم
خون خورده و میخورد دل ناشادم
شاید که تو بشنوی صدایی از سنگ
از من نشود که بشنوی فریادم
شهرام درویش
نظرات شما عزیزان:
عشق چه چیزی تو مگر ...
وای نباشی تو اگر ...
شعر زمین گیر مرا ...
که آسمانی بکند ..
دوست ترین دوست تویی ...
هر چه که نیکوست تویی ..
وای نباشی تو اگر ...
شعر زمین گیر مرا ...
که آسمانی بکند ..
دوست ترین دوست تویی ...
هر چه که نیکوست تویی ..
درود استاد
خوشحالم که از این دریچه میخوانمتان .
سربلند باشد و پیروز
خوشحالم که از این دریچه میخوانمتان .
سربلند باشد و پیروز